وجه اشتراک بین جنگ خندق و عملیات طوفان الاقصی چیست؟
وجه اشتراک بین جنگ خندق و عملیات طوفان الاقصی چیست؟ چه وجه مشترکی بین مبارزین جنگ خندق و عملیات طوفان الاقصی وجود دارد؟
امتحانی عمومی خداوند از دشمنان اسلام و مسلمانان و آزادیخواهان جهان، امتحانی است که در این روزها در جریان جنگ اسرائیل با مردم فلسطین در حال جریان است.
در سوره احزاب آیاتی وجود دارد پیرامون یکى از بزرگترین آزمونهاى الهى در مورد مؤ منان و منافقان و امتحان صدق گفتار آنها در عمل و در میدان جنگ،.
این آیات از یکى از مهمترین حوادث تاریخ اسلام ، یعنى جنگ احزاب ، بحث مى کند، جنگى که در حقیقت نقطه عطفى در تاریخ اسلام بود .
و کفه موازنه قوا را در میان اسلام و کفر به نفع مسلمین بر هم زد و پیروزى در آن کلیدى بود براى پیروزیهاى بزرگ آینده ،.
و در حقیقت کمر دشمنان در این غزوه شکست و بعد از آن نتوانستند کار مهمى صورت دهند.
شاید دشمنان قسم خورده اسلام بخصوص دشمن غاصبگر و وحشی مانند اسرائیل حیال کنند به ظاهر پیروز میدان هستند،
اما اسرائیل غاصب و دیگر حامیان انها در واقع وقتی نتوانستند در مقابل عملیات الاقصی به اهداقف و یاوه گویی های خود برسند .
و مجبور به آتش بس و پذیرش شرایط خماس ومردم غزه شدند. این بالاترین شکست ترمیم ناپذیر است.
چیزی که دنیا به ان اعتراف کرده است و همه براین باورند که شکست اسرائیل و زخمی شدن این حیوان وحشی و درنده او را روزی برای همیشه زمین گیر می کند.
وجه اشتراک بین جنگ خندق و عملیات طوفان الاقصی چیست؟
1- وجه تسمیه : احزاب ، خندق ، طوفان الاقصی
احزاب:به سبب حضور شماری از قبایل مهم و معتبر منطقه در این نبرد، «احزاب» نام گرفت و از آن رو که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و مسلمانان برای مبارزه با آنان در مناطق حساس مدینه خندق کندند، به «خندق» نیز شهرت یافت.
خندق:
خندق واژهای فارسی است که به زبان عربی وارد شده است. [۱] برخی آن را معرّب «کَنْده» و بهمعنای کانال پیرامون دیوار شهر میدانند. [۲]
در متون دینی و تاریخی از این جنگ به هر دو نام یادشده است؛ [۳]هرچند، در مواردی، اولی بر دومی رجحان یافته است.
طوفان الافصی:
و اما بهترین معنایی که برای طوفان الاقصی می توان داشت بیان حضرت آیتالله خامنهای است که فرمودند :
«این بلا را عملکرد خود صهیونیستها بر سرشان آورد. وقتی ظلم و جنایت از حد گذشت، وقتی درنده خویی به نهایت رسید،
باید منتظر طوفان بود. شما با ملّت فلسطین چه کردید؟ اقدام شجاعانه و در عین حال فداکارانهی فلسطینیها پاسخ به جنایت دشمن غاصب بود که سالها ادامه داشتو
و در ماههای اخیر شدّت آن افزایش پیدا کرده بود؛ مقصّر هم دولت کنونی حاکم بر رژیم غاصب صهیونیستی است.» [4]
2- اهمیت غزوه احزاب و طوفان الاقصی
اهمیت غزوه احزاب
این پیکار نزد مسلمانان چنان اهمیت داشت که سال وقوع آن را «عامالاحزاب» نامیدند و بعدها سورهای از قرآن نیز بدان نامیده (سوره ۳۳ قرآن) و شماری از آیات قرآن ازجمله :آیات ۹۲۷ سوره احزاب[5] و نیز آیات۲۱۴ بقره ، [6] ۲۶-۲۷ آلعمران [7] و ۶۲-۶۴ نور [8] درباره آن نازل گردید. [9]
اهمیت این نبرد بدان جهت است که دشمن با آنکه همه توان خود را بهکار بسته بود، شکست خورد و برای همیشه توانایی خویش را در مواجهه با مسلمانان از دست داد؛
چنانکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پس از شکست دشمن فرمود:«الان نغزوهم و لایغزوننا [10] از این پس ما به آنان حمله میبریم نه آنان به ما».
اهمیت طوفان الاقصی
1- اهمیت طوفات الاقصی در یک کلام مصداق بارز کلام رسول خداست. الان نغزوهم و لایغزوننا.. که از این به بعد این مجاهدین فلسطینی غزه هستند که به اسرائیل حمله می کنند و اسیر می گیرند و شرط می گذارند .2- اهمیت طوفات الاقصی بخاطر این است اگر به دنیای منهای منافقین مسلمان و کشورهای به ظاهر مسلمان نگاه کنیم . تمام دنیا پرچم فلسطین را به اهتزاز درآوردند.
3- همان کشورهایی که خاک فلسطین را به اسرائیل غاصب فروختند. مردم همان کشورها پرچم مظلومیت فلسطین و مردم غزه را فقط بخاطر آزادیخواهی در دست گرفتند.
4- اهمیت طوفات الاقصی اینقدرمهم و جهانی شد که زخم کاری مجاهدین غزه به دشمن اینقدر عمیق و جانسوز بود برای اسرائیل، که وحشی وار و بدون هیج منطقی مبارزه در میدان را رها کرد و به زنان و کودکان مظلوم حمله کرد.
5- اهمیت طوفات الاقصی را در شکست حتمی اسرائیل میدانیم که اگر احزاب مختلف اسرائیل به فریاد او نرسیده بودند الان چیزی از اسرائیل باقی نمانده بود.
6- اهمیت طوفات الاقصی را در استفاده از مرگبارترین تجهیزات جنگی مثل بمب های فسفری بر سر مردم غزه میدانیم گه جقدر این ننگ (تلفات و اسرا) برای آنها تاریخی شد.
7- اهمیت طوفات الاقصی را از بوق و کرنای دنیای اسرائیلی و ضعف اطاعات اسرائیل با آن تجهیزات مدرن و گنبدهای نفوذ ناپذیر اسرائیل بیشتر قابل فهم و هضم است.
3- جنگ احزاب همانند جنگ اسرائیل و فلسطین
جنگ (احزاب ) چنانکه از نامش پیدا است مبارزه همه جانبه اى از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروههاى مختلفى بود که با پیشرفت این آئین منافع نامشروعشان به خطر مى افتاد.و جنگ اسرائیل با فلسطین دقیقا تکرار تاریح اسلام است. تاریخی که اکنون ما شاهد ان هستیم که تمام کفر بنام غرب و با حمایت مسلمانان منافق به جنگ عدهای قلیل رفته اند.
نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهى از یهود (بنى نضیر) روشن شد که به مکه آمدند و طایفه (قریش ) را به جنگ با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تشویق کردند.
و به آنها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان مى ایستند، سپس به سراغ قبیله (غطفان ) رفتند، و آنها را نیز آماده کارزار کردند.
یهود امروز را مقایسه کنید با یهود دیروز که چگونه دست و پا میزند تا غرب را حامی خود کند و از طرف مسلمانان منافق و کشورهای عربی را مجاب کنند تا به فلسطین کمک مکنند.
اسرائیل به عرب ها قول داده است تا دنیای انها را آیاد کند. و عرب هم بخاطر دنیای خودش حاضر است غزه و فلسطین نابود شود . اما انها به خواسستهی خودشان برزمد.
4- یهود تا دندان مسلح در مقابل اقلیت مظلوم
سوال کنیم تعداد نظامیان و تجهیزات اسرائیل در مقابل مجاهدین غزه چند برابر بوده است و چندین هزار بمب بر سر این مردم غزه ریخته شده است و این همان ناعدالتی در جنگ است.حال به تاریخ اسلام برمی گردیم که : تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید[۱۱] که چهار هزار نفرشان همراه با سیصد اسب و ۱۵۰۰ شتر از قریش و هم پیمانان آنها بودند.[۱۲]
در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه، نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است.[۱۳] این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کردهاند.[۱۴]
5- یهودی که قرار است حماس و فلسطین را نابود کند
به تاریخ اسلام نگاه کنید و مقایسه اسرائیل غاصب و حماس را بخاطر بیاورید که در ان زمان این قبائل از هم پیمانان خود مانند قبیله (بنى اسد) و (بنى سلیم )، نیز دعوت کردند، و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند،پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به قتل برسانند، مسلمین را در هم بکوبند، مدینه را غارت کنند، و چراغ اسلام را خاموش سازند.
6- ترفند مسلمانان در مقابل لشگر عظیم مسلمان
ترفند مجاهدان حماس چه بود که در این امتحان الهی و با توکل به فضل الهی تا کنون توانستند دوام بیاوورنددر آن زمان مسلمانان که خود را در برابر این گروه عظیم دیدند به فرمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسى ، اطراف مدینه را خندقى کندند.
تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور کند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همین جهت یکى از نامهاى این جنگ ، جنگ خندق است .
5- نقش منافقین در بین مجاهدین مسلملن
امروز در بین کشورهای اسلام چند کشور منافق اسلامی را می شناسیم به اطراف فلسطین نگاه کنید چرا عرب های منافق به فریاد حماس وفلسطین بلند نمی شوند.آیا کمک نکردن و خمایت نکردن اینها باعث دلسردی ئو ترس مردم و زنان و کودکان فلسطینی نمی شود.
در تاریخ اسلام داریم که لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان گذشت ، جانها به لب رسیده بود، منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، .
6- منافقان میتوانند به دو صورت ظاهر شوند:
یکی اینکه از خارج به نظر میرسند که با مجاهدان مسلمان همراهی میکنند، اما در واقع هدفشان تضعیف و خدشه دار کردن اعتماد و وحدت مجاهدان است.دیگری اینکه درون جامعه مسلمانان به عنوان مسلمانان ظاهر میشوند، اما در فعالیتهای مخفیانه خود از طریق جاسوسی و جنایتهای دیگر، سعی در ضربه زدن به ساختارها و ارزشهای اسلامی دارند.
منافقان با ایجاد تفرقه، از درون جامعه مسلمانان سعی در تضعیف نیروها و تشتت تمرکز آنها دارند. آنها میتوانند اطلاعات محرمانه را فاش کنند، شایعات و افتراها را پراکنده کنند و از طریق تحریک و جنجالسازی، نبردها و نزاعها را تشدید کنند.
مجاهدان مسلمان باید هوشیار باشند و در برابر تهدیدات منافقان مقاومت کنند. آنها باید از شناخت و تشخیص منافقان در جامعه خود آگاهی داشته باشند و با استفاده از اصول اسلامی برای حفظ وحدت و قدرت دفاع کنند.
جمعیت انبوه دشمن و کمى لشگریان اسلام در مقابل آنها (تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر نوشتهاند).
و آمادگى آنها از نظر تجهیزات جنگى و فراهم کردن وسائل لازم ، آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم مى ساخت .
7- نیروی غیبی خداوند در مقابل یهودیان
ولى خدا مى خواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید، صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد، توطئه گران را افشا کند، و مسلمانان راستین را سخت در بوته آزمایش قرار دهد.سرانجام این غزوه - چنانکه شرح آن خواهد آمد - به پیروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت ، خیمه و خرگاه و زندگى کفار را در هم ریخت ، رعب و وحشت شدیدى در قلب آنها افکند، و نیروهاى غیبى فرشتگان به یارى مسلمانان فرستاد.
قدرت نمائیهاى شگرفى همچون قدرتنمائى امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در برابر عمرو بن عبدود بر آن افزوده شد، و مشرکان بى آنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاردند.
آیات هفده گانه فوق نازل شد و با تحلیلهاى کوبنده و افشاگرانه خود به عالیترین وجه از این حادثه مهم براى پیروزى نهائى اسلام و کوبیدن منافقان بهره گیرى کرد.
قرآن ماجرای احزاب را اینچنین بیان می کند که :
مى گوید: (اى کسانى که ایمان آورده اید نعمت بزرگ خدا را بر خودتان به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهاى (عظیمى ) به سراغ شما آمدند) (یا ایها الذین آمنوا اذکروا نعمة الله علیکم اذ جائتکم جنود.
ولى ما باد و طوفانى بر آنها فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمى دیدید، و به این وسیله آنها را در هم کوبیدیم ) (فارسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها.
و خداوند به تمام کارهائى که انجام مى دهید (و کارهائى که هر گروه در این میدان بزرگ انجام دادند) بصیر و بینا است ) (و کان الله بما تعملون بصیرا). [۱5]
شاید هیچ کس باور نمی کرد اسرائیل تن به آتش بست بدهد. آتش بستی که اگر چه مدت زمان کم است یا یک تاکتیک رزمی و جنگی از طرف دشمن باشد.
ولی همین دشمن تا دندان مسلح پذیرفت که به هر دلیلی آتش بست را پذیرفته است . در حقیقت ضعف دشمن را می رساند تا بدین وسیله اسرای خودش را معاوضه کند.
و نیروی قدس الهی و نیروی سرافراز مجاهدان فلسطینی به امر یزدان الهی دارای ایمان غیبی و درونی هستند که با وجود تعداد کم بی صبرانه منتظر شهادت هستند.
8- حفر خندق و کندن زیر زمین های حماس
شاید ا مقایسه جنگ حندق با جنگ زیر زمینی حماس درست نباشد اما در جنگ ها مسلماان همیشه صاحب ابتکار بوده اند .نقشه هایی که توسط ایرانیان پیشنهاد شده است.ایرانیان همیشه سربازان فداکاری بودند که در طرح و نقشه صاحب امتیاز بودهاند. اینکه حماس مجهز به تونل های متعدتی شده است.
و این همه مقاومت کردهاند صزفا بخاطر این بوده است که عزیزان کار بلدی از ایران جهت مشاوره در فلسطین اشغالی و غزه بودهاند.
در تاریخ داریم که پیش از آن که «احزاب» وارد مدینه شوند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از طریق سوارانی از خزاعه که طی ۴ روز راه مکه به مدینه را طی کردند، خبر حمله دشمن را بهدست آورد؛ [16]
و آنگاه با اعلان آن به مسلمانان و توصیه به پایداری و پارسایی، همچون دیگر نبردها، با آنان به مشورت نشست که آیا از مدینه خارج شوند.
یا در شهر بمانند و خندقی حفر نمایند، یا در نزدیکی کوه سَلْع جای گیرند و با دشمن به جهاد برخیزند. [17]
هرکس پیشنهادی مطرح کرد. سلمان که به تازگی آزاد شده و به پیامبر پیوسته بود و برای اولین بار در جنگ حضور مییافت، [18]
بنابر روشهای تدافعی متداول در ایران ، [19]طرح خندق را ارائه داد [20] که مایه شگفتی همگان شد. [21]
برخی برآنند که پیشنهاد حفر خندق از ناحیه خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بوده است؛ چنانکه از طرح برنامه دفاعی آن حضرت چنین برمیآید [22]
و در پاسخ نامه رسولخدا به ابوسفیان نیز صریحاً به آن اشاره شده است؛ [23]بنابراین، نقش سلمان صرفاً بیان حکمت آن بوده است. [24]
هرچند انتساب این پیشنهاد به سلمان در منابع اسلامی شهرت دارد. [25] به هر روی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جهت شناسایی محل استقرار، از مدینه بیرون رفتند.
9- دشمنان اسلام همیشه از یک گروه نبوده اند.
تعبیر به جنود اشاره به احزاب مختلف جاهلى (مانند قریش ، غطفان بنى سلیم ، و بنى اسد، و بنى فزاره و بنى اشجع و بنى مرة ) و طایفه یهود داخل مدینه است .در جنگ تحمیلی علیه ایران ایران با یک گروه خاص مقابله نمی کرد. در جنگ با یمن مجاهدین با یک گروه خاص جنگ نکردند. در جنگ با اعراب اسرائیل به تنهایی نبود...
و خلاصه اینکه در بعد از عنلیات طوفان الاقصی بر علیه اسرائیل، اسرائیل به تنهایی نمی تواند مجاهدین را از پا در آورد لذانمام کفر را بسیج کردها ند تا در مفقابل مجاهدین نبرد کنند.
هرکجا بحث جنگ مسلمانان است همیشه عدهه ی کثیری از دشمنان در سراسر عالم و منافقین در ان مشارکت دارند.
منظور از جنودا لم تروها که به یارى مسلمانان آمدند همان فرشتگانى است که یارى آنها نسبت به مؤ منان در غزوه بدر نیز صریحا در قرآن مجید آمده است.
10- براى تقویت روحیه مؤ منان و دلگرمى
ولى همانگونه که در ذیل آیه 9 سوره انفال بیان کردیم دلیلى در دست نیست که فرشتگان ، این جنود الهى نا پیدا، رسما وارد میدان و مشغول جنگ شده باشند،.بلکه قرائنى در دست است که نشان مى دهد آنها براى تقویت روحیه مؤ منان و دلگرمى آنان نازل گشته اند.
آیه بعد که ترسیمى از وضع بحرانى جنگ احزاب ، و قدرت عظیم جنگى دشمنان ، و نگرانى شدید بسیارى از مسلمانان است چنین مى گوید:
(به خاطر بیاورید زمانى را که آنها از طرف بالا و پائین شهر شما وارد شدند (و مدینه را در محاصره خود قرار دادند) و هنگامى را که چشمها از شدت وحشت خیره شده بود.
جانها به لب رسیده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مى بردید)! (اذ جائوکم من فوقکم و من اسفل منکم و اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون بالله الظنونا).
بسیارى از مفسران کلمه (فوق ) را در این آیه اشاره به جانب شرق مدینه مى دانند که قبیله (غطفان ) از آنجا وارد شدند و (اسفل ) را اشاره به غرب که قبیله قریش و همراهان آنها از آنجا ورود کردند.
البته با توجه به اینکه مکه درست در جنوب مدینه واقع شده ، قبائل مشرکین مکه باید از جنوب آمده باشند،
ولى شاید وضع جاده و مدخل مدینه چنان بوده که آنها کمى شهر را دور زده و از غرب وارد شده اند و به هر حال جمله بالا اشاره به محاصره این شهر از سوى دشمنان مختلف اسلام است
11- اوصاف و صفت وسوسه انگیز مسلمانان کم ایمان
مسلمان مومن یا غیر مومن تدارد وقتی جنگ شروع شود هزاران وسوسه برای او خواهد آمد .وسوسه های متعدد که باعث رنجش او می شود.و این اگر چه یک امر معمولی و طبیعی است . ولی هرکس در جنگ قرار بگیرد به امید زندگی می جنگد لذا وسوسه زنده و آینده اش برای او مهم است.
از طرفی فرق ندارد مجاهد میدان باشد یا بیرون میدان یا پشت جبهه باشد تاثیرات جنگ همیشه برای عده ای زجر آور است و غیر قابل درک است.
لذا در قران به این موارد هم اشاره شده است که این نوع مجاهدان چه شرایط خاصی را دارند.
1- جمله (زاغت الابصار) با توجه به اینکه (زاغت ) از ماده (زیغ ) به معنى تمایل به یکسو است اشاره به حالتى است که انسان به هنگام ترس و وحشت شدید پیدا مى کند که چشمان او به یک سمت منحرف ، و روى نقطه معینى ثابت و خیره مى شود.
2- جمله (بلغت القلوب الحناجر) (قلبها به گلوگاه رسیده بود) کنایه جالبى است شبیه آنچه در زبان فارسى داریم که مى گوئیم (جانش به لب رسید) و گرنه هرگز، قلب به معنى عضو مخصوص مرکز پخش خون از جاى خود حرکت نمى کند و هیچگاه به گلوگاه نمى رسد.
3- جمله (و تظنون بالله الظنونا) اشاره به این است که در این حالت ، گمانهاى ناجورى براى جمعى از مسلمانان پیدا شده بود، چرا که هنوز از نظر نیروى ایمان به مرحله کمال نرسیده بودند، اینها همان کسانى بودند که در آیه بعد مى گوید: شدیدا متزلزل شدند.
4- شاید بعضى فکر مى کردند ما سرانجام شکست خواهیم خورد، و ارتش دشمن با این قدرت و قوت پیروز مى شود، روزهاى آخر عمر اسلام فرا رسیده است و وعده هاى پیامبر در زمینه پیروزى مطلقا تحقق نخواهد یافت !
البته این افکار نه به صورت یک عقیده که به صورت یک وسوسه در اعماق دلهاى بعضى پیدا شده بود،
ین شبیه همانست که در جنگ احد، قرآن مجید از آن یاد کرده مى گوید: و طائفة قد اهمتهم انفسهم یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة :
5- (گروهى از شما در آن لحظات بحرانى جنگ ، تنها به فکر جان خود بودند و گمانهاى نادرست همانند گمانهاى دوران جاهلیت داشتند)! [26]
البته مخاطب در آیه مورد بحث مسلما مؤمنانند، و جمله یا ایها الذین آمنوا در آیه قبل دلیل روشنى بر این معنى است ، و کسانى که مخاطب را منافقان دانسته اند.
گویا به این نکته توجه نکرده اند و یا پنداشته اند که این قبیل گمانها با ایمان و اسلام سازگار نیست در حالى که بروز این قبیل افکار در حد یک وسوسه آنهم در شرائط بسیار سخت و بحرانى ، براى افراد ضعیف الایمان و تازه مسلمان یک امر طبیعى است !.
12- کوره امتحان الهى برای افراد ضعف الایمان داغ است
اینجا بود که کوره امتحان الهى سخت داغ شد، چنانکه در آیه بعد مى گوید: (در آنجا مؤ منان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند) (هنالک ابتلى المؤ منون و زلزلوا زلزالا شدیدا)طبیعى است هنگامى که انسان گرفتار طوفانهاى فکرى مى شود، جسم او نیز از این طوفان بر کنار نمى ماند، و در اضطراب و تزلزل فرو مى رود،.
بسیار دیده ایم افرادى که ناراحتى فکرى دارند در همان جاى خود که نشسته اند مرتبا تکان مى خورند، دست بر دست مى مالند، و اضطراب خود را در حرکات خود کاملا مشخص مى نمایند.
یکى از شواهد این وحشت شدید این بود که نقل کرده اند پنج قهرمان معروف عرب که عمرو بن عبدود سرآمد آنها بود لباس جنگ پوشیده و با غرور خاصى به میدان آمدند.
13- آخرین حربه دشمن عربده کشی و آوردن همه ی تسلیحات
اگر نگوئیم تمام افسران رده اول آمریکا به کمک اسرائیل آمدند. اما با آمدن ناوهای آمریکائی در منطقه و هزاران تسلیحات مختلف برای جنگ با یک گروه اقل در غزه ، خود نمونه ابراز دنیا طلبی و منفعت دنیایی حامیان اسرائیل است.کشور جعلی و غاصبی را غرب و آمریکا صرفا بخاطر داشتن پایگاهی عظیم درسرزمین های مسلمانان یعنی فلسطین در خاورمیانه تاسیس کردند.
تا بتوانتد منابع خاورمیانه را با جنگ های نیابتی و دخالت در امور مسلمین و به جان هم انداختن مسلماانان با یکدیگر سرمایه های ملی کشورهای مسلمان و ستمدیده را به غارت ببرند.
تشکیل اتاق جنگ در اسرائیل و آمدن ارشدترین ژنزال های آمریکایی در کنار میز جنگ اسرائیل علیه غزه ی فلسطین مظلوم خودش نمونه حقارت و شکست این دیو خیالی است زیرا جبهه کفر به قدرت ایمان عده ای مجاهد با ایمان اعتقاد نداشتند.
به تاریخ جنگ مسلمانان در زمان پیامبر بر می گردیم که : با طولانی شدن محاصره و زمزمه بازگشت بخشی از سپاه، نبرد خندق با پیکار تن به تن امام علی (علیهالسلام) با عمرو بن عبدود ، به مرحله جدیدی وارد شد.
مشرکان که از هر طریقی در پی شکستن مسلمانان بودند، ۵ تن از دلاوران آنان، عمرو بن عبدود، نوفل بنعبدالله بن مغیره مخزومی، عکرمة بن ابیجهل، ضرار بن خطاب و هُبَیرة بن ابی وهب مخزومی، از باریکهای گذر کرده و بهسوی مسلمانان آمدند. [27]
امام علی (علیهالسلام) با تنی چند از مسلمانان بیرون آمده، جلوی باریکه را گرفتند. سوارکاران مشرک به سرعت به سوی آنان آمدند. [28]
عمرو که به تک سوار یَلْیَلْ شهرت و حدود ۹۰سال سن داشت، چون در بدر جراحتی یافته بود، در احد حضور نداشت وی با خود عهد کرده بود که تا از محمد و اصحابش انتقام نگیرد خود را نیاراید. [29]
او در مبارزطلبی اصرار فراوان داشت و به قول خودش بر اثر کثرت مبارزطلبی صدایش گرفت؛ [30]
امّا کسی یارای رویارویی با او را نداشت. [31] علی (علیهالسلام) از پیامبر اذن خواست تا به مبارزه او برود؛ اما پیامبر با یادآوری اینکه او عمرو است، علی را به نشستن واداشت،.
تا اینکه برای سومین بار علی (علیهالسلام) با بیان اینکه میدانم او چه کسی است و در عین حال میخواهم با او مبارزه کنم، توانست نظر مساعد رسول خدا را جلب کند.
رسولخدا پس از موافقت، شمشیر خود ذوالفقار را بدو داد و عمامه خویش را بر سرش بست و برای او چنین دعا کرد: [32]
«ربّ لاتذرنی فرداً و أَنت خیرُ الوارثین [33]= پروردگارا مرا تنها مگذار که تو بهترین وارثان هستی» [34]
و در بیان عظمت کار علی (علیهالسلام) فرمودند:«برز الایمان کلّه إِلی الکفر کلّه= همه ایمان در برابر همه کفر قرار گرفته است.» علی (علیهالسلام) وقتی به میدان آمد.
از او خواست، تا براساس عهد خود اگر مردی از قریش او را به یکی از دو کار بخواند، حتماً یکی را بپذیرد:به خدا، رسول و اسلام ایمان بیاورد یا برای مبارزه از اسب پیاده شود؛ [35]
اما عمرو جوان بودن علی و دوستی خود با ابوطالب را مانع نبرد با او دانست [36] و خواهان نبرد با کسانی چون ابوبکر و عمر شد، [37]
ولی امام صحنه را خالی نکرد و هرچند خود جراحتی برداشت اما موفق شد او را به قتل رساند. [38]
امام علی (علیهالسلام) پس از کشتن عمرو، سرش را جدا کرد و برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آورد. عمر و ابوبکر برخاسته، و سر علی (علیهالسلام) را بوسیدند. [39]
عمل امام در آن روز، مایه سربلندی اسلام شد و چنانکه رسول گرامی اسلام فرمود:آن ضربه از اعمال همه امت من تا روز قیامت ارزشمندتر است؛ [40]
«ضربة علیّ یوم الخندق خیر من عبادة الثقلین». [41]با این اقدام امام، خداوند کارزار را از مؤمنان برداشت؛ چنانکه ابن مسعود با ذکر آیه۲۵ احزاب:«وکَفَی اللّهُ المُؤمِنینَ القِتالَ» [42]
گفته است که خداوند بهوسیله علی (علیهالسلام) وعده خود را محقق ساخت. [43]و به رغم آنکه مشرکان میخواستند جنازه او را به ۱۰۰۰۰ درهم بخرند، امّا پیامبر اجازه داد بدون هیچ پرداختی جنازه عمرو را ببرند. [44]
با کشته شدن عمرو، دیگر سواران پا به فرار نهادند و در این گریز نوفل بن عبدالله به درون خندق افتاد و او نیز بهدست علی (علیهالسلام) کشته شد. [45]
بنیمخزوم برای گرفتن جسد نوفل، حاضر به پرداخت دیه شدند؛ اما پیامبر جسد و بهای آن را پست دانست و در برابر آن چیزی دریافت نکرد. [51]
ابنشهر آشوب ، آیه۹ احزاب [52] «اذکُروا نِعمَةَ اللّهِ عَلَیکُم اِذ جاءَتکُم جُنودٌ...» را بنا به قول جماعتی از مفسران، در شأن علی (علیهالسلام) میداند.
که در نبرد احزاب، آنگاه که مسلمانان از ترس عمرو بن عبدود عامری جرئت تکان خوردن نداشتند، با او به مقابله برخاست. [53]
و هل من مبارز گفتند، مخصوصا (عمرو بن عبدود) رجز مى خواند و بهشت و آخرت را به مسخره گرفته بود، و مى گفت :
(مگر نمى گوئید مقتولین شما در بهشت خواهند بود؟ آیا کسى از شما شوق دیدار بهشت در سر ندارد)؟!
ولى در برابر نعره هاى او سکوت بر لشکر حکمفرما بود، و کسى جرات مقابله را نداشت ، جز على بن ابى طالب (علیه السلام ) که به مقابله برخاست و پیروزى بزرگى نصیب مسلمانان نمود که در بحث نکات مشروحا خواهد آمد.
آرى فولاد را در کوره داغ مى برند تا آبدیده شود، مسلمانان نخستین نیز باید در کوره حوادث سخت ، مخصوصا غزواتى همچون غزوه احزاب ، قرار گیرند تا آبدیده و مقاوم شوند.
14- غزه و حماس از منظر هوش مصنوعی:
از هوش مصنوعی در مورد پیروزی حماس و غزه چند سوال متعدد سوال کردیم : پاسخ های زیر را ارئه داد.1- پیروزی حماس و غزه از هوش مصنوعی:
به عنوان یک هوش مصنوعی، می گویم که برخی افراد در غزه احساس پیروزی میکنند به دلیل مقاومت و استقامتی که در مواجهه با تحریمها و حملات نظامی به نمایش میگذارند.آنها به عنوان قویترین شکل مقاومت در برابر نیروهای خارجی در منطقه شناخته شدهاند و این باعث شده تا برخی از افراد درون و خارج غزه آنها را به عنوان پیروزی محسوب کنند.
2- پیروزی حماس و غزه از جهت مذهبی:
به عنوان یک مذهبی، میتوانم بگویم که مردم غزه به دلیل ایمان عمیق خود و تمسک به ارزشهای دینی، احساس پیروزی میکنند.آنها با برپایی مقاومت در برابر ستم و سرکوب، معتقدند که خداوند آنها را در مقابل هر گونه ظلم و نابرابری حمایت میکند.
این اعتقاد به آنها امید و قدرت میدهد تا با ازخودگذشتگی و تلاش برای دفاع از حقوق خود و مردمشان، به نوعی پیروزی را تجربه کنند.
3- پیروزی حماس و غزه از جهت تاریخی:
به عنوان یک تاریخشناس، میتوانم بگویم که احساس پیروزی مردم غزه بر اساس رویدادهای تاریخی قابل توجیه است.غزه به مدت سالها درگیر تحریمها، نابرابریها و حملات نظامی بوده است. با این حال، مردم غزه از همیشه به عنوان نمونهای از مقاومت و استقامت در برابر تهدیدات خارجی محسوب شدهاند.
به عنوان نمونه، در جریان جنگهای اسرائیل با غزه، مردم این منطقه با برپایی مقاومت فعال و تحمل شرایط سخت، توانستند از حملات نظامی و نابرابریهای اقتصادی به سربلند بیرون آیند.
همچنین، مردم غزه در جریان اعتراضات و تظاهرات خود، برای حفظ حقوق و منافع خود وضعیتی را بهبود بخشیدند.
4- پیروزی حماس و غزه از جهت سیاسی:
به عنوان یک مخقّق سیاسی، میتوانم بگویم که احساس پیروزی مردم غزه ناشی از مقاومت و استقامت آنها در مواجهه با تحریمها و حملات نظامی است.از دیدگاه من، غزه به عنوان یک منطقه محاصره شده، با تحمل شرایط سخت و تضییع زیانهای فراوان، به نوعی به مقاومت موفق میپندارد.
این مقاومت، آنها را قادر به حفظ هویت و حقوق خود در برابر اشغالگران و نیروهای خارجی میسازد.
همچنین، پیروزی مردم غزه بر اساس توانایی آنها در توجه به نیازهای اساسی خود، ایجاد شبکههای مقاومت درونی و برقراری ارتباطات بین المللی استوار است.
آنها به دنبال رسیدن به استقلال و تحقق حقوق خود هستند و از این رو، احساس پیروزی را در مواجهه با تهدیدات خارجی تجربه میکنند.
4- پیروزی حماس و غزه از جهت سیاسی:
به عنوان یک اقتصاد دان، میتوانم گفت که مردم غزه ممکن است خود را پیروز بدانند به دلایل زیر:الف- مقاومت در برابر تحریمها:
مردم غزه در مدت طولانی با تحریمهای اقتصادی و سیاسی روبرو بودهاند.
اما با وجود این تحریمها، توانستهاند اقتصاد خود را برخی از چالشها و محدودیتهایی که تحریمها به آنها ایجاد میکنند، حفظ کنند. میتوانند این مقاومت را به عنوان یک پیروزی اقتصادی در نظر بگیرند.
ب- توانایی برخورد با نیروهای نظامی:
در مقابل نیروهای نظامی قدرتمندی مانند اسرائیل، مردم غزه به کمک سازمانهای مقاومتی خود، توانستهاند خود را دفاع کنند و در برخی مواجهات موفقیتهایی کسب کنند.
این پیروزیها میتوانند در چشمان آنها به عنوان نتیجهای از استفاده اثربخش از منابع و تواناییهای اقتصادی و نظامی خود دیده شوند.
ج- حفظ هویت و حقوق:
مردم غزه ممکن است خود را پیروز میدانند زیرا توانستهاند هویت، فرهنگ و حقوق خود را در برابر تلاشهایی برای تغییر آنها حفظ کنند.
این میتواند در ذهن آنها به عنوان یک پیروزی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی تلقی شود.به هر حال، این نظر شخصی از من است و برای بررسی دقیقتر این موضوع، نیاز به تحلیلهای بیشتر و بررسی عمیقتر داریم.
نتیجه:
پیروزی مردم غزه در میان همه خسارتها و زحماتی که تحمل کردند، بر اساس چندین عامل ممکن است قابل توجیه باشد.اولاً، عزم و ایمان مردم غزه به دفاع از حقوق و استقلال خود بسیار قوی است. این ایمان عمیق و اراده قوی، آنها را قادر میسازد تا در برابر هرچه تنش و سختیترین شرایط، مقاومت کنند و به هدفهای خود پایبند باشند.
ثانیاً، مردم غزه تجربهی طولانی از روزمرگی در مواجهه با حملات نظامی و تحریمهای اقتصادی را دارند. این تجربهها، آنها را آماده میکند تا با انعطافپذیری و خلاقیت، راههایی برای بقا و مقاومت در برابر تهدیدات را پیدا کنند.
سوماً، حمایت و همبستگی بین مردم غزه بسیار قوی است. این اتحاد و همبستگی، آنها را قادر میسازد تا با همکاری و تعامل مؤثر، نیروها و منابع خود را بهینهسازی کنند و به صورت مشترک برای دستیابی به اهداف مشترک تلاش کنند.
با این حال، لازم به ذکر است که پیروزی و موفقیت در این موارد، یک مفهوم نسبی است . مثلا پیروزی غزه از منظر دین واقعیت است.
زیرا دین خراب کردن و کشتن و تصرف کردن را صرفا پیروزی نمی داند.
مردم غزه همچنان با مشکلات و تحدیداتی مواجه هستند و ادامه تلاشها و تحمل خسارات در راه دفاع از حقوق خود، همچنان بر جای است.
پی نوشت:
۱.لسانالعرب، ج۴، ص۲۲۸.۲.القاموس المحیط، ج۲، ص۱۱۷۰
۳.الکامل، ج۲، ص۱۷۸.
4.بیانات رهبری: دانشگاه افسری امام علی علیهالسلام : دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح، ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
5. احزاب/سوره۳۳، آیه۹-۲۷.
6. بقره/سوره۲، آیه۲۱۴.
7. آل عمرن/ سوره۳، آیه ۲۶-۲۷.
8. نور/سوره۲۴، آیه۶۲-۶۴.
9. جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۶۳-۴۶۴.
10. المواهب اللدنیه، ج۱، ص۲۴۷.
11.ابن هشام، ج۳، ص۲۳۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۶.
12.واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۳.
13.مسعودی، ص۲۵۰.
14.واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۶؛ طبری، تاریخ، ج۱، ص۵۷۰؛ مسعودی، همانجا؛ قس یعقوبی، ج۲، ص۵۰ که تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است.
15.سوره اجزاب ایه 14
16. المغازی، ج۲، ص۴۴۴
17. المغازی، ج۲، ص۴۴۵.
18. المنتخب، ص۳۳.
19. البدایة والنهایه، ج۴، ص۷۷.
20. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.
21. المغازی، ج۲، ص۴۴۵
22. المغازی، ج۲، ص۴۴۵.
23. المغازی، ج۲، ص۴۹۳.
24. الصحیح من سیره، ج۹، ص۸۱-۸۲.
25. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.
26.سوره آل عمران آیه 154.
27. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.
28. السیرة النبویه، ابنهشام، ج۳، ص۲۲۴-۲۲۵.
29. المغازی، ج۲، ص۴۷۰.
30 المنتظم، ج۲، ص۳۲۱.
31. الافصاح، ص۱۵۷.
32. شرحالاخبار، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴.
33. کنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۳
34. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۹.
35. الارشاد، ج۱، ص۹۸.
36. الارشاد، ج۱، ص۹۸-
37. المغازی، ج۲، ص۴۷۱
38. شرح نهجالبلاغه، ج۱۴، ص۳۸۲.
39. شرح نهجالبلاغه، ج۱۹، ص۳۹.
40. فرائد السمطین، ج۱، ص۲۵۵.
41. بحارالانوار، ج۳۹، ص۲.
42. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۵.
43. الدرالمنثور، ج۶، ص۵۹۰.
44. المناقب، ج۱، ص۲۵۰
45. تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۷.
51. تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۸.
52. احزاب/سوره۳۳، آیه۹.
53. المناقب، ج۳، ص۱۶۰.
منابع:
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=54072https://www.khabaronline.ir/news/1823300
https://quran.anhar.ir/tafsirfull-14057.htm
https://wiki.ahlolbait.com/آیه 11 سوره احزاب
https://wiki.ahlolbait.comآیه 83 سوره واقعه
هوش مضنوعی : https://poe.com//
https://fa.wikifeqh.irغزوه أحزاب
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}